
توسل به امام رضا (ع) معجزه ای برای شروع یک زندگی جدید / بانوی معلول کردستانی که مولف 27 کتاب رُمان است

در حاشیه حضور در هشتمین نمایشگاه کتاب کردستان که 18 تا 23 مهرماه 1397 در شهر زیبای سنندج برپا شد، با یک نمونه بارز از این انسانهای موفق با دنیایی استعداد آشنا شدم که انگیزه و روحیهاش تلنگری ...
به گزارش خبرنگار آفتاب دل، وارد نمایشگاه کتاب در سنندج که می شوی از همه نوع آمده بودند پیر، جوان، کودک و ... هر کسی به دنبال سطحی از اطلاعات خود می گشت اما در حاشیه حضور در هشتمین نمایشگاه کتاب کردستان که 18 تا 23 مهرماه 1397 در شهر زیبای سنندج برپا شد، با یک نمونه بارز از این انسانهای موفق با دنیایی استعداد آشنا شدم که انگیزه و روحیهاش تلنگری به خودِ من بود که هنوز کارها و اهداف زیادی در این دنیا دارم که با کمی اراده و تغییر نگرش، قابل دسترسی است. بانوی مهربانی که با رویی خوش و چهرهای مصمم در گوشهای از سالن نمایشگاه، در کنار میزی نشسته و رمانهای تالیفیاش روی میزی چیده شده در کنارش قرار داشت. در مدت برپایی نمایشگاه، دوستی بین من و او شکل گرفت و در همکلامی و شنیدن گوشههایی از زندگیاش، برآن شدم تا آنها در قالب این نوشتار به تصویر بکشم.
عطیه شیخ احمدی دومین فرزند از یک خانواده 16 نفری است که بدون گذراندن هیچ دوره نویسندگی و تنها با استفاده از خلاقیت خود کتاب مینویسد و توانسته بود 27 رمان را به رشته ی تحریر درآورد و 2 داستان کوتاه را نیز نوشته است در این زمینه با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛
• لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که چطور شد تصمیم گرفتید کتاب بنویسید؟
عطیه شیخ احمدی متولد 1350 از شهرستان سنندج و حدود 27 سال است که مشغول به نویسندگی هستم.
داستان شروع نویسندگی من به سال ها قبل باز میگردد زمانی که تنها 19 سال سن داشتم و برای دیدن آزادگان در خیابان انقلاب به پشت بام رفته بودیم اما به دلیل ازدحام جمعیت به پایین پرتاب و بعد از رسیدن به بیمارستان پزشکان قطع امید کردند و گفته بودند که تنها 20 روز دیگر زنده خواهد ماند و همسایه ی ما چون مادرم در منزل نبود خبر مرگ مرا به مادرم می دهد و همین خبر باعث شد که مادرم سالهاست به دلیل شنیدن این خبر با ناراحتی شدید قلبی دست و پنجه نرم می کند.
• چطور شد که بعد از قطع امید کردن پزشکان زنده ماندید ؟
من در شب بیستمین روز طبق گفته دکترها احتمال زنده ماندنم را در صبح فردا نمیدانستم، اما در کمال تعجب صبح روز بیستویکم بیدار شدم و همه زنده ماندنم را یک معجزه تلقی کردند، اما با این حال دکترها باز هم امید زیادی برای زنده ماندن من به پدرو مادرم ندادند و گفتند که احتمال مرگ این بیمار زیاد است. این نویسنده کردستانی اضافه میکند : والدینم بعد از شنیدن توصیههای پزشکان برای شفاگرفتن من از امام رضا (ع) به مشهد رفتند و از آنجا مقداری آب و پارچه سبز به نیت تبرک برایم آوردند. من به محض بستن پارچه به دستم متوجه تکان خوردن انگشت و دستهایم شدم و با معجزه امام رضا(ع) دستانم شفا گرفت و همان موقع نذر کردم که از دست هایم در کمک به مردم استفاده کنم و با خود عهد کردم که اگر بتوانم کتابی بنویسم و همه فروش آن را به نیت امام هشتم(ع) نذر کنم.
• نویسندگی این همه کتاب برایتان دشوار نبوده است ؟
شاید در اولین قدم از مسیر زندگیم که آغاز به نویسندگی کردم هیچگاه فکر نمی کردم که بتوانم تا آخرین لحظه ی زندگیم عاشق این کار باشم و بتوانم رمان هایی را بنویسم که برای مردم جالب باشد .
• در کارنامه ی نویسندگی شما چند کتاب وجود دارد؟
27 رمان و 2 داستان کوتاه را تا به امروز نویسندگی کرده ام که آثار منتشر شده ام کتابهای بازیچه (سال 87)، دلشکسته (93)، به خاطر تو (94)، تنهایی (94)، انتظار (95) و کتاب عشق واقعی، کتابهای فرار از فرار، بازیچه و دلشکسته که تمام این آثار تاکنون از سوی نشر«آوش» با مدیریت عباس آرین نژاد منتشر شده است و من قدردان زحمات او هستم.
• چه ارگان ها و سازمان هایی از فروش کتاب شما حمایت کرده اند ؟
اداره کل فرهنگ و ارشاد و اسلامی استان کردستان در این چند سال همیشه حامی من بوده و غرفه هایی را در نمایشگاه کتاب به صورت رایگان در اختیارم قرار داده است اما متاسفانه شهرداری سنندج و شورای شهر سنندج در این خصوص کم کاری کردند چرا که سال گذشته شهرداری سنندج از من خواست تا 750 جلد از همه کتاب هایم را برای فروش به آنها فاکتور کنم، اما بعد از ارائه فاکتور و گذشت زمانی طولانی هیچ اقدامی برای خرید صورت نگرفت و من مجبور به پس گرفتن فاکتور شدم و بعد از شهرداری به سراغ شورای اسلامی شهر رفتم و آنها وعده خرید آثارم را تا پایان سال گذشته دادند تا اینکه چند روز گذشته به من اطلاع دادند که فاکتور فروش کتابها گم شده و تقاضای فاکتور جدید کردند.
• کدام یک از کتاب هایتان را دوست دارید؟
کتابهایم مانند بچههایم میماند؛ اگر از من بپرسید کدام یکی از آنها را دوست دارم، قطعا نمیتوانم بگویم چون واقعا همه آنها مانند بچههایم هستند و به یک اندازه دوستشان دارم».
هر چند داستان زندگی عطیه برای همه ی ما درس بزرگی است اما سختترین موضوع برای او بیماری سرطان مادرش است. وقتی درباره این موضوع صحبت میکرد، احساسات به طرز فزایندهای بر او غلبه کرده بود. اشکهایش فرو میغلتید و میگفت: بیماری مادرم برایم از معلولیت خودم سختتر است؛ امیدوارم خدا شفایش دهد.
انتهای پیام/
برچسب ها :
نظرات کاربران :
دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
- شهیدی کوچک با آرزو های بزرگ در راستای خدمت به کشور
- کبابکوبیده زیر ۱۵ هزار تومان، منطقی نیست
- فال روزانه ۲۹/ ۱۱/ ۱۳۹۷
- بازیافت خانگی؛ هنر نزد قدیمیها بود و بس
- سرقت برنج مرد جوان را به قتل ۳ نفر مجبور کرد
- پیش بینی افزایش 15 درصدی گردشگران نوروزی در کُردستان/ برنامههای شاد در اماکن تاریخی برگزار میشود
- زن باردار اهل روستای ابولحسن بانه از مرگ نجات یافت
- اعلام انزجار بسیج جامعه زنان کردستان از حمله تروریستی به حافظان امنیت
- مروری بر کوچه پس کوچه های قدیم سنندج / از خانه های کاهگلی بلند قامت تا قبرستان بزرگ و قدیمی در قلعه چهارلان
- حواشی جنجالی اختتامیه جشنواره فجر ۹۷ |از پیش بینی فراستی تا اعتراض مهناز افشار!
- فال روزانه ۲۳/ ۱۱/ ۱۳۹۷
- قتل مرد ۶۸ ساله بعد از طلاق همسر سوم
- میلیاردرهای دیپلمه جهان را بشناسید
- رژیم سیب زمینی چگونه است و چقدر لاغر میکند؟
- نکاتی که باید پیش از مادر شدن بدانید
- برف و باران آسمان استان کردستان را فرا می گیرد
- جابجایی بیش از یک میلیون و261 هزار مسافر از طریق پایانه های مسافربری سنندج
- چهلمین راهپیمایی باشکوه کُردستانی ها در چهلمین سال پیروزی به روایت تصویر
- راهپیمایی 22 بهمن در استان کردستان آغاز شد
- بیانیه سازمان بسیج جامعه پزشکی استان کردستان به مناسبت ۲۲ بهمن
- توضيح شرکت لبنیاتی " پاک آرا " درباره افزايش قيمت شيرنایلونی
- کارت زرد بیکاران کُردستانی به دولت/ کلیدی که در قفل بیکاری شکست!
- ترک تحصیل از مدرسه؛ راهی که پیش روی این دختران روستایی است + عکس
- زندگیهایی با ویترین شاد اما واقعیتی تلخ / «جدایی خاموش» زنگار حلقه های طلایی« ازدواج »
- نقشِ خیالانگیز «هنر» بر خشتوگل معماری های سنتی/ معماری و هنر بدون هم معنا ندارند
- مردم کردستان بیکارتر شدند!
- ماجرای زن مریوانی که برای همسرش زن دوم گرفت + عکس
- تن پوش چینی بر قامت پوشاک داخلی/ برندپوشی به قیمت بی رونقی کالای ایرانی
- جواب رد بانک ها به خواستگاران وام / ازدواج باز هم پشت نوبت بماند !
- طراحی بزرگترین کتاب قرآن دنیا آرزوی معلم کردستانی/ اولین مشوق در این راه همسرم بود

روز شمار ویرانی اعتیاد در دامن بانویی 30 ساله / پروانه ای که پیله سوخته زندگیش را از نو ساخت
نقشهایی که در سایه بیتوجهی رج به رج رنگ میبازند!
اهمیت بسته بندی مناسب صنایع دستی در کُردستان/ قیمت بسته بندی باید پنج درصد قیمت خود محصول باشد !
سایه سنگین توقف کامیون ها در یک شهرک مسکونی / پارکی که به پارکینگ تبدیل شد !
بانوان روستایی کُردستان که حرف های زیادی برای گفتن دارند
میوه های خشک، 150 نفر را روانه ی بازار کرد / بانویی که از پستی و بلندی های کارآفرینی می گوید
نوجوان کُردستانی که در کمتر از یک سال کل قرآن را حفظ کرد
چادر نماز؛ هدیه شهیده ی کُردستانی به خاله اش
بزرگترین هدفم رسیدن به المپیک است/ مسئولان دغدغه های ورزشکاران را رفع کنند
دستی که «قلم»ش، «خوش» مینویسد/ همسرم، بهترین مشوق من در هنر خوشنویسی است
بحران هویتی و نفوذ فرهنگ بیگانه بزرگترین آسیب اجتماعی در میان جوانان امروزی
مسجد، مهمترین ملجا و سنگر مستحکم جوانان
آسیب اجتماعی زخمی برای جامعه / اهمیت کالبد شکافانه در ریشه یابی مسائل زنان
حملات تروریستی تهران و نگاهی ناسیونالیستی / داعش به دنبال القای تفکرجهادگرایی سلفی است
کردستان جزء رتبه های اول خودکشی در ایران / خودسوزی؛ دردناك ترين و بی رحمانه ترين راه فرار از زندگی